کلمه جو
صفحه اصلی

بهاطیه

فرهنگ فارسی

شهریست در هند که سلطان محمود غزنوی آنرا فتح کرد و نام پادشاه آن [ بچهرا] بود.
از قرائ بغداد

لغت نامه دهخدا

بهاطیة. [ ب َ طی ی َ ] (اِخ ) ازقراء بغداد. (از معجم البلدان ) (از مراصد الاطلاع ).


( بهاطیة ) بهاطیة. [ ب َ طی ی َ ] ( اِخ ) ازقراء بغداد. ( از معجم البلدان ) ( از مراصد الاطلاع ).
بهاطیه. [ ب َ ی َ ] ( اِخ ) شهریست در هند که سلطان محمود غزنوی آنرا فتح کرد و نام پادشاه آن «بچهرا» بود. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ور از بهاطیه گویم عجب فرومانی
که شاه ایران آنجا چگونه شد به سفر.
عنصری.

بهاطیه . [ ب َ ی َ ] (اِخ ) شهریست در هند که سلطان محمود غزنوی آنرا فتح کرد و نام پادشاه آن «بچهرا» بود. (فرهنگ فارسی معین ) :
ور از بهاطیه گویم عجب فرومانی
که شاه ایران آنجا چگونه شد به سفر.

عنصری .




کلمات دیگر: