( اسم ) ژرف نگر نکته سنج دقیق .
بنیاد سنج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بنیادسنج. [ ب ُ س َ ] ( نف مرکب ) ژرف نگر. نکته سنج.دقیق. ( فرهنگ فارسی معین ). عاقبت اندیش :
چه زیرک شد آن مرد بنیادسنج
که ویرانه راساخت باروی گنج.
چه زیرک شد آن مرد بنیادسنج
که ویرانه راساخت باروی گنج.
نظامی.
کلمات دیگر: