کلمه جو
صفحه اصلی

فارسی به کردی

پیشنهاد کاربران

وا کاره
که ژه وه اوینم
قد گوچک نادن گپه یک دنه ک چه دوژن

بیده نگی منی ماندو کردنوسینه کانیش هیچ شتکی نه گوری

سلام ، دوستان یه سوال داشتم ؛ سقانت آزا به چه معناست؟

سقانت ازا یعنی همون زنده باشی، سلامت باشی، دست مریزاد

من توم زور خوش دوه

هیلکه ش چاکردن نازانه میشه معنیشو بگید

سلام میشه معنی بورووه رو بگین؟. .

له چو

سلام دوستان معنی
شه و پیوی په شیو یعنی چی؟

نیرگله

شکایت

شیخ محمد فرزند عبدالقادر که لوس فرزند شیخ سعید فرزند شیخ محمد دولاش از سادات کهنه پوشی شاخه ای از ان به نام کابلی است که در سال ۱۳۱۸ ه ق در ابادی ریشین از دهات شهرزورمتولد و ۴۰ روزه بود که پدرش را از دست داد . وی در چهار سالگی مادرش را نیز از دست داد انگاه مرحوم سید حسین چوری او را تحت سرپرستی خود قرار داد و به تربیت او همت گماشته و به مکتبش فرستاده است.

قانع در ۱۲ سالگی دنبال تحصیل را گرفته و بعد از مدتی گشت و گذار در شهرهای سردشت ( بیتوش ) . سلیمانیه. سنندج. سقز. کوی. کرکوک. و بعد به سلیمانیه برگشت و چندی نزد علامه ابن القره داغی تلمذ کرده است اما به علت گرفتاریهای خانوادگی ترک تحصیل نموده و مدتی به شغل امامت و مکتب داری و متناوبا در دهاتی چند مشغول شده است.

قانع در همان ایامی که در سنندج درس می خوانده بر اثر ذوق و استعداد فطری به گفتن شعر پرداخته است پدر و اجداد قانع هم اغلب شاعر بوده اند مادرش نیز دارای ذوق شاعری بوده و همچنین سه فرزندش به نامهای ( خنجر ) . ( کتک ) . ( وریا ) داشته است.

قانع به فارسی و کردی شعر می گفته و بیشتر اشعارش در شکایت از اوضاع روزگار و انتقاد از وضع نابسامان محیط زندگی خود او است . چه او با داشتن معلومات کافی و ذوق ادبی و قدرت اندیشه و بیان خوب جز بدبختی و در بدری بهره ای از زندگی نداشته است و همیشه با دیو رنج و حرمان در نبرد بوده و همین امر او را نسبت به جهان و جهانیان بدبین ساخته است با این حال وی عزت نفس داشته و همیشه سعی کرده است از دسترنج خود لقمه نانی فراهم کند به همین دلیل در طول حیات به مشاغلی چون نویسندگی مکتب داری باغبانی کشاورزی و خرده فروشی ( بزازی ) اسیابانی هیزم فروشی و هیزم شکنی و حتی کارگری دست یازیده است.

آثارقانع

۱. گولا له ی مریوان

۲. باخچه کردستان

۳. چوار باخی پینجوین

۴. شاخی هورامان

۵. دشتی گه ر میان

که همگی کردی سورانی می باشند. و از اشعار فارسی وی هنوز چاپ نشده است

قانع به سال ۱۳۸۵ ه ق در ابادی ( له نگه دی ) از دهات پنجوین عراق سر بر بالین خاک نهاد . قانع در حدود سال ۱۳۴۲ با پسرش ( وریا ) در زندان قصر تهران و هر کدام در یک سلول جداگانه محبوس بوده اند و شعری را برای فرزندش سرورده است

ئاخرین مالی ژیانم کونجی به ندیخانه یه

ئم که له بجه مهر هه می زامی دلی دیوانه یه

زور ده میکه چاوروانی زرزری زه نجیر ئه کم

سه یری ئه م زنجیره که ن وه ک زیوه ری شا ها نه یه

بوکی ئازادیم ئه وی و خوینم خه نه س بو ده ست و پی

حه لقه حه لقه ی پیوه نم وه ک پلپله و له ر زانه یه

گه رچی روژ من وائه زانی من به دیلی لال ئه بم

باش بزانی کونجی زیندانم قوتابی خانه یه

بیری ئازادیم له زیندا فراونتر ئه بی

قور به سه ر ئه و دوژ منه ی هیوای به به ند یخانه یه

قانع در حالیکه مریض بود و از پسرش که در زندان بود هیچ خبری نداشت ابیات زیر را سروده است.

که دو لبه ر باده نوشی کا ئه بی من خزمه تی میو که م

به شه و ئا و دیری باخات و بروژ ده فعی چلو چیو که م

ئه و نده یاس و بیزارم له چه رخ و ئه هلی ئه م چه ر خه

ئه بی ته قلیدی مه جنون و خی یالی ژینی سه ر کیو که م

چ روژ یکه خوا ئه مرو که هاواری بر ینداریم

نه و یرم بانگی بو هه له ه م بو بو له بوله ژیر لیو که م

مو قه دده ر بالی توند به ستم ده ری کردم له ناویاران

مه گه ر ئه مجا به نا چاری ره فیقی جنتی و دیو که م

که باخی ئا ره زوم ئه مرو نه بی زاهید له مه حشه ر دا

ئیتر بوچ ئاوه زوی باخی هه نارو قه یسی و سیو که م

خه یالم و ا بو گوچانی نه صیحه ت هه لگرم بوران

وه کو مو سا له ده شتی ئه قده سا شوانانه هه ر عیو که وم

شعیبی که نه دی شه رتی شوانیم به جی بینی

ئیتر بوچ خز مه تی رانی به بی سود و به بی خیو که م

چ خوشه ( قانع ) ئه مرو له ده شتی وه حده تا وه ک تو

به هیوای چه ژنی سه ر به ستی له خوینی جه رگ پارشیو که م

نقاشی ساختمان و دکوراسیون داخلی و حیاط سازی با انواع چوب طبیعی و سنگ.

می دانم�
در نهایت من و تنهایی�
باهم خواهیم ماند
او سیگارش خاموش خواهد شد و
من نیز برای همیشه�
خواهم خوابید.


🍁#شیرکو_بیکس

بی اعصاب

در دلت راهی هست ک اسیر دو چشمان ساهت شوم

جوانی ته نیا دووشته یه که م توودووهه مکه نینه کانت


آفرین پسر گل

فیلمبردار

شه وه زه نگ

زیبا و زیباتر


کلمات دیگر: