کلمه جو
صفحه اصلی

قادر کردن

فارسی به انگلیسی

authorize, empower, enable, to enable

to authorize, to empower, to enable


authorize, empower, enable


پیشنهاد کاربران

قادر ساختن
قادر نمودن
قادر کردن

The feedback system enables the spread of best practice
پاسخگویی سیستم را قادر به توسعه/بسط بهترین روش می سازد ( این امکان را در اختیار سیستم قرار می دهد )


کلمات دیگر: