کلمه جو
صفحه اصلی

خرقه پوش


مترادف خرقه پوش : درویش، صوفی، خرقه دار، فقیر، پشمینه پوش، دلق پوش

برابر پارسی : سوفی، جولخی

فارسی به انگلیسی

who wears a wadded robe, dervish, wearing a wadded(or tattered)robe

wearing a wadded(or tattered)robe


مترادف و متضاد

cassock (اسم)
کشیش، قبا، دلق، جبه، خرقه پوش

اسم


درویش، صوفی، خرقه‌دار، فقیر


پشمینه‌پوش، دلق‌پوش


فرهنگ فارسی

( صفت ) درویش صوفی .

لغت نامه دهخدا

خرقه پوش. [ خ ِ ق َ / ق ِ ] ( نف مرکب ) درویش. صوفی. آنکه خرقه پوشد : خرقه پوشی در کاروان حجاز همراه ما بود. ( گلستان ).
ای زاهد خرقه پوش تا کی
با عاشق خسته دل کنی جنگ ؟
سعدی ( طیبات ).
در میان صومعه سالوس پرمعنی منم
خرقه پوش خودفروش خالی از معنی منم.
سعدی ( بدایع ).
چه جای صحبت نامحرمست مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد.
حافظ.
|| ژنده پوش. آنکه پارچه هاو لته ها بهم دوزد و پوشد.

فرهنگ عمید

۱. گدا.
۲. [مجاز] صوفی، درویش.


کلمات دیگر: