مترادف خرده گیری : عیب جویی، عیب گیری، اعتراض، انتقاد، ایراد ، مذمت، نقادی، نقد، نکته گیری، نکته سنجی، نکته بینی
متضاد خرده گیری : تحسین، تعریف، تمجید
animadversion, cavil, criticism, reflection, reproof, reproval
cavilling
عیبجویی، عیبگیری، ≠ تحسین، تعریف، تمجید
اعتراض، انتقاد، ایراد