کلمه جو
صفحه اصلی

سیج

فارسی به انگلیسی

danger, jeopardy, peril, threat, venture

فرهنگ فارسی

( اسم ) ساز و سامان نظم و ترتیب : میداد چو نظم نامه را سیچ باقی نگذاشت به هر ما هیچ . ( امیر خسرو ) .
دهی است از دهستان چولائی بخش حومه شهرستان مشهد

فرهنگ معین

(اِ. ) رنج ، محنت .
(سَ یا س ) (اِ. ) مویز، انگور خشک شده .

(اِ.) رنج ، محنت .


(سَ یا س ) (اِ.) مویز، انگور خشک شده .


لغت نامه دهخدا

سیج . (اِ) رنج . محنت . مشقت . (برهان ) (آنندراج ).


سیج . (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکز بخش آستارا شهرستان اردبیل . دارای 211 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه . محصول آن غلات ، تهیه ٔ زغال . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


سیج . [ س َ ] (اِ) مویز است که انگور خشک شده باشد. (برهان ) (آنندراج ). مویز. (فرهنگ رشیدی ).


سیج. [ س َ ] ( اِ ) مویز است که انگور خشک شده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). مویز. ( فرهنگ رشیدی ).

سیج. ( اِ ) رنج. محنت. مشقت. ( برهان ) ( آنندراج ).

سیج. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکز بخش آستارا شهرستان اردبیل. دارای 211 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن غلات ، تهیه زغال. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

سیج. ( اِخ ) دهی است از دهستان چولائی بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 542 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آنجاغلات و بنشن است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

سیج . (اِخ ) دهی است از دهستان چولائی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 542 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آنجاغلات و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


فرهنگ عمید

مویز#NAME?


رنج؛ محنت؛ مشقت.


= مویز
رنج، محنت، مشقت.

دانشنامه عمومی

سیج ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
سیج (آستارا)
سیج (مشهد)
سیج جدید روستایی از شهرستان زیرکوه استان خراسان جنوبی

پیشنهاد کاربران

در پهلوی " سیچ " برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی.
أسیچ = بی رنج و محنت

در پهلوی به چم "خطر" است.


کلمات دیگر: