کلمه جو
صفحه اصلی

کتال

فرهنگ فارسی

گوشت نفس

لغت نامه دهخدا

کتال. [ ک َ ] ( ع اِ ) گوشت. || نفس. || حاجت که روا کنی آن را. || مؤونت. || هر چه که اصلاح آن کرده باشنداز طعام و لباس. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بدی زیست و تنگی آن. ( منتهی الارب ). سوء عیش. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) درشتی اندام. ( منتهی الارب ). درشتی جسم. رجل ذوکتال و ذوکَتَل ؛غلظ الجسم. || قوه. || گرانی. ثقل : القی علی کتاله ؛ ای ثقله. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

کتال یک گروه عاملی یا مولکول است که دربرگیرندهٔ یک مولکول یا گروه کربندار است که از راه کربن با دو گروه آلکوکسی (-OR) پیوند دارد.کتال مانند استال است، و بیشتر واژهٔ استال به جای آن به کار می رود و فرق آن ها براساس روش فرآوری آن ها است. استال ها را از فرآورده های واکنش یک آلدهید با الکل افزون بر نیاز به دست آوردند ولی نام گتان از واکنش یک کتون با الکل افزون بر نیاز است. هر چند که این نام دیگر به کار برده نمی شد ولی به دست آیوپاک یک زیرشاخه از استالها بازشناسانده شد.شکل عمومی یک کتال:
Wikipedia contributors, "Ketal", Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/wiki/Ketal (accessed 11:47 ب.ظ 2006/08/21)
اگر R, R', R'' و R''' زنجیر کربنی باشند کتال داریم. واگر R = H، یک استال داریم.
هرچند راه های فراوانی برای فرآوری کتال ها داریم ولی آن ها بیشتر با به کارگیری یک الکل و یک کاتالیزگر اسید یا هر روش دیگری برای برداشتن آب از واکنش به دست می آید که تعادل واکنش را به سوی کامل شدن می برد.
]

پیشنهاد کاربران

ردیف در زبان ملکی گالی بشکرد


کلمات دیگر: