استرلاب
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ابزاری است که برای اندازه گیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی بکار میرفت .
فرهنگ معین
(اُ تُ ) [ معر. ] (اِمر. ) نک اسطرلاب .
لغت نامه دهخدا
استرلاب. [ اُ ت ُ ] ( از یونانی ، اِ ) ( از: استرون ، بمعنی ستاره + لامبانئین ، بمعنی گرفتن ) اسطرلاب. سطرلاب. سترلاب. اصطرلاب. صلاب. آلتی منجمان را که بدان ارتفاع ستارگان را حساب کنند. || بمعنی ترازوی آفتاب. ( آنندراج ). لغتی است یونانی بمعنی ترازوی آفتاب. گویند پسر ادریس آنرا وضع کرده. ( انجمن آرای ناصری ). رجوع به اسطرلاب شود :
بیونانی استر ترازو بود
که در سکّه عدل ساز او بود
وگر معنیم بازپرسی ز لاب
بود هم بگفتار روم آفتاب
پس از آن مراد از سترلاب جست
ترازوی خورشید باشد درست.
بیونانی استر ترازو بود
که در سکّه عدل ساز او بود
وگر معنیم بازپرسی ز لاب
بود هم بگفتار روم آفتاب
پس از آن مراد از سترلاب جست
ترازوی خورشید باشد درست.
امیرخسرو.
و این معنی غلط است.فرهنگ عمید
= اسطرلاب
اسطرلاب#NAME?
پیشنهاد کاربران
اختریاب ، ستاره یاب
کلمات دیگر: