مترادف موفقیت : توفیق، بهره مندی، پیروزی، توفیق، فیروزمندی، کامروایی، کامیابی، کامکاری
متضاد موفقیت : ناکامی
برابر پارسی : کامیابی، پیروزگری، پیروزی، کامکاری، کام یابی
success
توفیق، بهرهمندی، پیروزی، توفیق، فیروزمندی، کامروایی، کامیابی، کامکاری ≠ ناکامی
به انجام رساندن کار و رسیدن به هدف معین و موفقیت در کسب دانش
موفقیت . [ م ُ وَف ْ ف َ قی ی َ ] (از ع ، اِمص ) توفیق . کامیابی . کامروایی . کامرانی . دست یابی به آرزو یا انجام دادن کاری . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به توفیق شود.
پیروزی، کا میاب