کلمه جو
صفحه اصلی

مدرن


مترادف مدرن : تازه، جدید، نو، نوین، روزآمد ، مجهز، پیش رفته

متضاد مدرن : کهن

برابر پارسی : نوین، امروزین

فارسی به انگلیسی

contemporary, modern, new

فارسی به عربی

حدیث

مترادف و متضاد

modern (صفت)
نو، جدید، مدرن، نوین، امروزی، کنونی، متاخر

تازه، جدید، نو، نوین، روزآمد ≠ کهن


۱. تازه، جدید، نو، نوین، روزآمد ≠ کهن
۲. مجهز، پیشرفته


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- تازه نو . ۲- باب روز . توضیح بسیاری از استعمال این کلم. بیگانه احتراز دارند .
هیمه خشک

فرهنگ معین

(مُ دِ ) [ فر. ] (اِ. ) تازه ، باب روز.

لغت نامه دهخدا

مدرن . [ م ُ دِ ] (فرانسوی ، ص ) تازه . نو. جدید. تازه باب شده . مد روز. باب روز.


مدرن . [ م ُ رِ ] (ع ص ) حطب مدرن ؛ هیمه ٔ خشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یابس . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || جامه ٔ چرکین . || چرکین گرداننده . || شترانی که علف ریزه ٔ خشک را چرند . (آنندراج ).


مدرن. [ م ُ رِ ] ( ع ص ) حطب مدرن ؛ هیمه خشک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یابس. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || جامه چرکین . || چرکین گرداننده . || شترانی که علف ریزه خشک را چرند . ( آنندراج ).

مدرن. [ م ُ دِ ] ( فرانسوی ، ص ) تازه. نو. جدید. تازه باب شده. مد روز. باب روز.

فرهنگ عمید

۱. هر آنچه به زمان حال و دورۀ معاصر مربوط است.
۲. هرآنچه مطابق با یافته های علمی، فنی، و هنری روز دنیا باشد.
۳. هرآنچه به امکانات رفاهی نو و پیشرفته مجهز باشد.

دانشنامه عمومی

مدرن، جدید، نوین یا نوگرا ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
دوره مدرنعصر جدید نخستینعصر جدید متأخرسده ۱۸ (میلادی)سده ۱۹ (میلادی)سده ۲۰ (میلادی)
مدرنیته
نوگرایی
شعر نوگرا
هنر نوگرا
رقص مدرن
معماری مدرن
مدرا

فرهنگ فارسی ساره

امروزین، نوین


جدول کلمات

امروزی

پیشنهاد کاربران

جایگزین پارسی ان از کتاب دکتر کزازی.


مدرن برابراست با. امروزینه. پیشرفته. تازه. نو ایین. نوین

مدرن
نوروایی
آیَند

مدرن: نوین
مدرنیسم: نوین گرایی
مدرنیست: نوین گرا
مدرنیتی: نوینی
مدرنیزاسیون: نوینش
مدرنایز: نوینیدن
پست مدرنیسم: پسانوین گرایی

باب روز


کلمات دیگر: