مترادف خواننده : آوازخوان، ترانه خوان، حدی خوان، سرودخوان، نغمه خوان، سرودگو، قوال، مغنی، نغمه سرا، قاری، کتاب خوان
خواننده
مترادف خواننده : آوازخوان، ترانه خوان، حدی خوان، سرودخوان، نغمه خوان، سرودگو، قوال، مغنی، نغمه سرا، قاری، کتاب خوان
فارسی به انگلیسی
reader, singer, singing
reader, singer, songster
فارسی به عربی
قاری , مطرب , مغنی
مترادف و متضاد
خواننده، سراینده، سرودخوان کلیسا
خواننده، قاری، کتاب قرائتی
خواننده، سراینده، اواز خوان، خنیاگر، سرود سرا، نغمه سرا
خواننده، سراینده، اواز خوان، نغمه سرا
خواننده، تک نواز
خواننده، سخنور، دکلمه کننده
۱. آوازخوان، ترانهخوان، حدیخوان، سرودخوان، نغمهخوان، سرودگو، قوال، مغنی، نغمهسرا
۲. قاری
۳. کتابخوان
اسم
آوازخوان، ترانهخوان، حدیخوان، سرودخوان، نغمهخوان، سرودگو، قوال، مغنی، نغمهسرا
قاری
کتابخوان
لغت نامه دهخدا
خواننده. [ خوا / خا ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) قاری. آنکه خواند. آنکه تواند خواندن کتابت را. ( یادداشت بخط مؤلف ). مقری. ج ، خوانندگان :
بهر سو همی رفت خواننده ای
که بهرام را پروراننده ای.
بخواننده آگاهی نو بریم.
سخنها بدو کرد خواننده یاد.
بخواننده بر گوهر افشاندند.
مبارک باد بر نویسنده و خواننده. ( نوروزنامه خیام ). و خواننده این کتاب باید که وضع و غرض که در جمع و تألیف آن بوده است بشناسد. ( کلیله و دمنه ).
تا آفتاب و نجم بوند ازبرای من
خواننده حدیث ونیوشنده کلام.
که خوانندگان را بود کارساز.
مرا لفظ شیرین خواننده داد
ترا سمع دراک داننده داد.
کجا آن سر و تاج شاهنشهان
کجا آن دلاور گرامی مهان
کجا آن حکیمان و دانندگان
همان رنج بردار خوانندگان.
بهر سو همی رفت خواننده ای
که بهرام را پروراننده ای.
فردوسی.
کنون رنج در کار خسرو بریم بخواننده آگاهی نو بریم.
فردوسی.
چو بگشاد مهرش ، بخواننده دادسخنها بدو کرد خواننده یاد.
فردوسی.
بفرمود تا نامه برخواندندبخواننده بر گوهر افشاندند.
فردوسی.
آنچه دقیقی گفته بر اثر این فصول نیز نبشتم تا خوانندگان این تاریخ چون بدینجا برسند و بر این واقف شوند... ( تاریخ بیهقی ). غرض من از این نبشتن اخبار آن است تا خوانندگان را از من فایده بحاصل آید. ( تاریخ بیهقی ). واجب دیدم به آوردن آن... تا خوانندگان را نشاط افزاید.( تاریخ بیهقی ).مبارک باد بر نویسنده و خواننده. ( نوروزنامه خیام ). و خواننده این کتاب باید که وضع و غرض که در جمع و تألیف آن بوده است بشناسد. ( کلیله و دمنه ).
تا آفتاب و نجم بوند ازبرای من
خواننده حدیث ونیوشنده کلام.
سوزنی.
نگارد یکی نامه دلنوازکه خوانندگان را بود کارساز.
خاقانی.
|| مقروء. خوانا. ( یادداشت بخط مؤلف ): و خط خواننده باید که داناآن گفته اند احسن الخط ما یقراء. ( نوروزنامه منسوب به خیام ). || مغنی. نوائی. خنیاگر. آوازه خوان. مطرب. قوال. ( یادداشت بخط مؤلف ) : مرا لفظ شیرین خواننده داد
ترا سمع دراک داننده داد.
سعدی ( گلستان ).
|| داعی. ( یادداشت بخط مؤلف ). || دانش آموز. ( یادداشت مؤلف ). طالب علم. شاگرد. ( ناظم الاطباء ) : کجا آن سر و تاج شاهنشهان
کجا آن دلاور گرامی مهان
کجا آن حکیمان و دانندگان
همان رنج بردار خوانندگان.
فردوسی.
فرهنگ عمید
۱. کسی که نوشته ای را می خواند.
۲. آواز خوان.
۳. [قدیمی] باسواد.
۲. آواز خوان.
۳. [قدیمی] باسواد.
دانشنامه عمومی
خواننده (یا به زبان فارسی دری: آوازخوان) یک موسیقی دان است که از صدای خود برای ایجاد موسیقی استفاده می کند. اغلب، خواننده با موسیقی دانان و آلت های موسیقی همراه می شود. با وجود آن که بسیاری از افراد برای تفریح می خوانند، تکنیک و مهارت خواندن (vocal skill)، اغلب ترکیبی از استعداد ذاتی و آموزش های حرفه ای است.
Wikipedia contributors, "Singer," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Singer&oldid=178992494 (accessed December 20, 2007).
یک خوانندهٔ اصلی (lead singer)، آوازهای اصلی را برای یک آهنگ اجرا می کند؛ که در مقابل یک خوانندهٔ پشتیبان (backing singer) قرار دارد که آوازهای پشتیبان (پس زمینه) یا هارمونی را می خواند. یک استثنا موسیقی پنج قسمتهٔ بی ساز گاسپل است که در آن خوانندهٔ اصلی، بلندترین صدا را در میان پنج صدا دارد و یک descant (نوعی سرود مناجاتی) را می خواند اما ملودی را اجرا نمی کند.
خواننده های حرفه ای، اغلب تحت تعلیم یک معلم موسیقی آواز قرار می گیرند.
از مهم ترین مُهرنگاره های خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سال های ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دسته ای خنیاگر(:نوازنده) دیده می شوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، می بینیم که نوازنده ای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" می نوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده ای است که "آواز" می خواند.
Wikipedia contributors, "Singer," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Singer&oldid=178992494 (accessed December 20, 2007).
یک خوانندهٔ اصلی (lead singer)، آوازهای اصلی را برای یک آهنگ اجرا می کند؛ که در مقابل یک خوانندهٔ پشتیبان (backing singer) قرار دارد که آوازهای پشتیبان (پس زمینه) یا هارمونی را می خواند. یک استثنا موسیقی پنج قسمتهٔ بی ساز گاسپل است که در آن خوانندهٔ اصلی، بلندترین صدا را در میان پنج صدا دارد و یک descant (نوعی سرود مناجاتی) را می خواند اما ملودی را اجرا نمی کند.
خواننده های حرفه ای، اغلب تحت تعلیم یک معلم موسیقی آواز قرار می گیرند.
از مهم ترین مُهرنگاره های خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سال های ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دسته ای خنیاگر(:نوازنده) دیده می شوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، می بینیم که نوازنده ای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" می نوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده ای است که "آواز" می خواند.
wiki: خواننده
واژه نامه بختیاریکا
چِِرنا؛ خونده گر
پیشنهاد کاربران
در زبان لری بختیاری به خواننده، خونده گر می گویند
خونده گر ( خوانده گر ) :::خواننده
مانند
بازی گر::بازیگر
خونده گر ( خوانده گر ) :::خواننده
مانند
بازی گر::بازیگر
آوازه خوان
ترانه خوان
ترانه خوان
Singer: خواننده
خوبه . ولی کاش برای هر کلمه نمیخواستیم بریم بیرون و دوباره بیایم تو . . . . .
ولی درکل خوبه
ولی درکل خوبه
خواننده:songer
Singer است نهsonger
خوانندگی تمام وجود و هستی من
امیدوارم به جای خیلی خوبی در خوانندگی برسم به امید ان روز
خوانندگی=ترانه خواتی اوازه خوانی
امیدوارم به جای خیلی خوبی در خوانندگی برسم به امید ان روز
خوانندگی=ترانه خواتی اوازه خوانی
کلمات دیگر: