برابر پارسی : فراگرفتن، دانش آموختن، آموختن
درس خواندن
برابر پارسی : فراگرفتن، دانش آموختن، آموختن
فارسی به انگلیسی
to study
مترادف و متضاد
فرا گرفتن، تحصیل کردن، خواندن، بررسی کردن، اموختن، مطالعه کردن، درس خواندن
فرهنگ فارسی
خواندن درس درس گرفتن فرا گرفتن درس
لغت نامه دهخدا
درس خواندن. [ دَ خوا / خا دَ ] ( مص مرکب ) خواندن درس. درس گرفتن. فراگرفتن درس. تلمذ کردن. شاگردی کردن. تعلم :
ز حرف خطا چون نداریم ترس
که از لوح نادیده خوانیم درس.
دلش را برد غنچه کرد و پس داد.
ز حرف خطا چون نداریم ترس
که از لوح نادیده خوانیم درس.
نظامی.
از او چون خواند بلبل درس فریاددلش را برد غنچه کرد و پس داد.
زلالی ( از آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
reading
Study
study
studying : درس خواندن
درس خوندن
PLus= جمع یا
Mines=تفریق
quals=مساوی
Mines=تفریق
quals=مساوی
اون پسره داره درس میخونه با خواهرش
درس خواندن تو study
Stady
کلمات دیگر: