کلمه جو
صفحه اصلی

سرسپردگی


مترادف سرسپردگی : ارادت، انقیاد، اطاعت، فرمان برداری، تسلیم، متابعت

متضاد سرسپردگی : سرپیچی

فارسی به انگلیسی

devotion

فارسی به عربی

التزام

مترادف و متضاد

surrender (اسم)
واگذاری، سرسپردگی، تسلیم، صرفنظر

loyalty (اسم)
ثبات قدم، وفاداری، سرسپردگی، وظیفه شناسی، صداقت

allegiance (اسم)
تبعیت، وفاداری، بیعت، تابعیت، سرسپردگی

devotion (اسم)
هواخواهی، پرستش، سرسپردگی، تخصیص، وقف، صمیمیت، جانسپار، از خود گذشتگی، دعا، مریدی

fidelity (اسم)
وفاداری، سرسپردگی، صداقت، راستی

commitment (اسم)
سرسپردگی، تعهد، الزام، ارتکاب، حکم توقیف

faithfulness (اسم)
سرسپردگی

troth (اسم)
پیمان، نامزدی، وفاداری، سرسپردگی، نامزد کردن، نامزد، راستی، وفا، از روی ایمان

capitulation (اسم)
سرسپردگی، تسلیم، کاپیتولاسیون، عهدنامه تسلیم

committal (اسم)
سرسپردگی، تعهد، الزام، ارتکاب، حکم توقیف

ارادت، انقیاد، اطاعت، فرمان‌برداری، تسلیم، متابعت ≠ سرپیچی


پیشنهاد کاربران

اطاعت

کنایه از تسلیم شدن. فرمان بردن


کلمات دیگر: