کلمه جو
صفحه اصلی

شهر بزرگ

فارسی به انگلیسی

megalopolis

فارسی به عربی

عاصمة

مترادف و متضاد

metropolis (اسم)
کلان شهر، مادرشهر، شهر بزرگ

فرهنگ فارسی

مدینه کوره

لغت نامه دهخدا

شهر بزرگ. [ ش َ رِ ب ُ زُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مدینة. کورة. ( دهار ). در برابر شهرک که شهر خرد است.

دانشنامه عمومی

شهر بزرگ فیلمی به کارگردانی روبرت اکهارت و نویسندگی پرویز دوایی محصول سال ۱۳۴۴ است.
گریگوری مارک
گرشا رئوفی
سهیلا
غلامعلی نبی پور
اکبر خواجویی
ملیحه نظری
مادر از معاشرت دخترش ثریا با حمید، جوانی بی کار و آس و پاس، نگران است. مادر با صحبت و نصیحت حمید را راضی می کند که برای سعادت ثریا از او دوری کند. پس از آن ایرج، دوست ژیگولوی حمید، سر راه ثریا قرار می گیرد و ثریا او را از خود می راند. ایرج حمید را وسوسه می کند که به گاو صندوق شرکتی دست برد بزند. او در موقع سرقت با زیرکی حمید را جلو می اندازد و خود با سر رسیدن مأمور پلیس فاش می کند که برای رسیدن به ثریا جریان سرقت را به پلیس گزارش داده است. حمید پس از آزادی از زندان جلو در آپارتمان ثریا به مردی برمی خورد، و به گمان این که مرد با ثریا رابطه دارد دختر را از پا درمی آورد و پس از آن ایرج را مضروب می کند. حمید بار دیگر با همان مرد برخورد می کند، و در می یابد که او نامزد مهری است، و او بی جهت به او، و ثریا، بدگمان شده است. او با حالتی غم زده به سرنوشت تلخ خود و نامزدش می اندیشد.


کلمات دیگر: