شلیک
فارسی به انگلیسی
volley, salvo, report of gun
discharge, fire, firing, gunfire, outburst, peal, round, shot
فارسی به عربی
نار , وابل
عربی به فارسی
توت فرنگي , چليک خوراکي
مترادف و متضاد
شیوع، انفجار، شلیک، طوفان آتش
تندی، تیر، حرارت، شلیک، حریق، اتش
شلیک، رگبار، تیرباران، شلیک بطور دسته جمعی
فرهنگ فارسی
صدای خالی شدن توپ یاتفنگ، شلیک کردن: آتش کردن
( اسم ) ۱ - تخلیه اسلحه آتشی ( توپ و تفنگ ) رها کردن گلوله . ۲ - آوای خروج گلوله از سلاح آتشین . ۳ - آوای خنده شدید : شلیک خنده آن ها به گوش می رسید .
( اسم ) ۱ - تخلیه اسلحه آتشی ( توپ و تفنگ ) رها کردن گلوله . ۲ - آوای خروج گلوله از سلاح آتشین . ۳ - آوای خنده شدید : شلیک خنده آن ها به گوش می رسید .
در تیراندازی، عمل چکاندن ماشه یا رها کردن زهکمان
فرهنگ معین
(ش لُ ) (اِ. ) = شلک : صدای خالی شدن توپ یا تفنگ ، رها کردن گلوله .
لغت نامه دهخدا
شلیک. [ ش ِل ْ لی ] ( اِ ) تخلیه اسلحه آتشی و رها کردن تیر آن. ( ناظم الاطباء ). گشاد. افکندن تیر از سلاحی آتشی چون تفنگ و توپ.
- شلیک کردن ؛ گشاد دادن یعنی انداختن تفنگ و توپ و امثال آن. ( یادداشت مؤلف ).
|| گاه بمعنی حرکت و سر و صدای ناگهانی و شدید خاصه در مورد خنده ( شلیک خنده ) نیز استعمال میشود. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
- شلیک خنده ؛ خندیدن به صدای بلند و ممتد فردی یا جمعی : شلیک خنده آنها به گوش می رسید.
- شلیک کردن ؛ گشاد دادن یعنی انداختن تفنگ و توپ و امثال آن. ( یادداشت مؤلف ).
|| گاه بمعنی حرکت و سر و صدای ناگهانی و شدید خاصه در مورد خنده ( شلیک خنده ) نیز استعمال میشود. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
- شلیک خنده ؛ خندیدن به صدای بلند و ممتد فردی یا جمعی : شلیک خنده آنها به گوش می رسید.
فرهنگ عمید
۱. خالی کردن توپ یا تفنگ.
۲. (اسم ) [مجاز] صدای ناگهانی و بلند خنده.
* شلیک کردن: (مصدر لازم و مصدر متعدی ) آتش کردن و رها کردن گلوله از توپ یا تفنگ، تیراندازی کردن با توپ یا تفنگ.
۲. (اسم ) [مجاز] صدای ناگهانی و بلند خنده.
* شلیک کردن: (مصدر لازم و مصدر متعدی ) آتش کردن و رها کردن گلوله از توپ یا تفنگ، تیراندازی کردن با توپ یا تفنگ.
۱. خالی کردن توپ یا تفنگ.
۲. (اسم) [مجاز] صدای ناگهانی و بلند خنده.
〈 شلیک کردن: (مصدر لازم و مصدر متعدی) آتش کردن و رها کردن گلوله از توپ یا تفنگ؛ تیراندازی کردن با توپ یا تفنگ.
دانشنامه عمومی
شلیک (علوم اعصاب). در علوم اعصاب، شلیک یا اسپایک (به معنای نیزه) همان پتانسیل عمل است که بر روی غشای تحریک پذیر یک سلول عصبی پدید می آید، طول اکسون را طی می کند و وظیفهٔ پیغام رسانی را بر عهده دارد. شلیک معمولاً به شکل موج حاصل از اندازه گیری یک پتانسیل عمل که در حال گذر است اطلاق می گردد. برای اطلاعات بیشتر به پتانسیل عمل مراجعه کنید.
کدگذاری فاز شلیک
کدینگ عصبی
در مباحث رمز عصبی (کد نورونی) و نیز علوم اعصاب محاسباتی، شلیک های عصبی معمولاً بنیاد ارتباطات میان نورونها تلقی می شوند که به تبادل اطلاعات و محاسبات درون مغز منجر می شود. قطار شلیک (قطار اسپایک) اصطلاحی است که به چینش زمانی چند اسپایک در مجاورت هم اطلاق می گردد. از آنجا که شکل پتانسیل عمل ها شبیه به هم است، یک قطار شلیک توسط دنباله ای از اعداد مانند { t i } {\displaystyle \left\{t_{i}\right\}} نمایش داده می شود که معرف زمان های رسیدن پتانسیل عمل به نقطه مورد نظر هستند.
از حالات دیگر فعالیت و پاسخ های نورونی می توان به رگبار نورونی (بِرست) اشاره کرد که معمولاً در برابر شلیک (که معمولاً منفرد یا نامنظم است) به کار برده می شود.
از انواع غیرمعمول اسپایک می توان به اسپایک کلسیمی اشاره کرد.
کدگذاری فاز شلیک
کدینگ عصبی
در مباحث رمز عصبی (کد نورونی) و نیز علوم اعصاب محاسباتی، شلیک های عصبی معمولاً بنیاد ارتباطات میان نورونها تلقی می شوند که به تبادل اطلاعات و محاسبات درون مغز منجر می شود. قطار شلیک (قطار اسپایک) اصطلاحی است که به چینش زمانی چند اسپایک در مجاورت هم اطلاق می گردد. از آنجا که شکل پتانسیل عمل ها شبیه به هم است، یک قطار شلیک توسط دنباله ای از اعداد مانند { t i } {\displaystyle \left\{t_{i}\right\}} نمایش داده می شود که معرف زمان های رسیدن پتانسیل عمل به نقطه مورد نظر هستند.
از حالات دیگر فعالیت و پاسخ های نورونی می توان به رگبار نورونی (بِرست) اشاره کرد که معمولاً در برابر شلیک (که معمولاً منفرد یا نامنظم است) به کار برده می شود.
از انواع غیرمعمول اسپایک می توان به اسپایک کلسیمی اشاره کرد.
wiki: شلیک (علوم اعصاب)
فرهنگستان زبان و ادب
{shoot} [ورزش] در تیراندازی، عمل چکاندن ماشه یا رها کردن زه کمان
پیشنهاد کاربران
کوبگویه
رها کردن تیر.
. Fire , Shot
. Fire , Shot
آتش
کلمات دیگر: