کلمه جو
صفحه اصلی

سربازگیری

فارسی به انگلیسی

conscription, recruitment, levy

recruitment


فارسی به عربی

تسجیل

مترادف و متضاد

recruitment (اسم)
استخدام، سرباز گیری

enlistment (اسم)
نام نویسی، سرباز گیری

فرهنگ فارسی

گرد آوردن سرباز طبق مقررات نظامی .

لغت نامه دهخدا

سربازگیری. [ س َ ] ( حامص مرکب ) عمل گرفتن سرباز برای خدمت نظام وظیفه. کار سرباز گرفتن. رجوع به سرباز شود.

فرهنگ عمید

جمع آوری جوانانی که طبق قانون نظام وظیفه به سن سربازی رسیده اند، گرفتن سرباز.


کلمات دیگر: