کلمه جو
صفحه اصلی

خوانا


مترادف خوانا : خوش خط، واضح، خوندنی، قابل خواندن

متضاد خوانا : ناخوانا، لایقرا

فارسی به انگلیسی

readable, legible, fair

legible


readable


فارسی به عربی

واضح

مترادف و متضاد

scrutable (صفت)
قابل درک، قابل کشف، خوانا، کشف شدنی

legible (صفت)
روشن، خوانا

readable (صفت)
خوانا، قابل خواندن، خواندنی

خوش‌خط، واضح، خوندنی، قابل خواندن ≠ ناخوانا، لایقرا


فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) خواننده قاری . ۲ - ( صفت ) خط و نوشته ای که بسهولت خوانده شود .
آنکه تواند خواند خواننده

ویژگی نرم‌افزاری که دارای خوانایی است


فرهنگ معین

( ~. ) (ص . ) ۱ - خواننده . ۲ - خط و نوشته ای که به راحتی خوانده شود.

لغت نامه دهخدا

خوانا. [ خوا / خا ] ( نف ) آنکه تواند خواند. خواننده. باسواد. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- ناخوانا ؛ بی سواد. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی
چرا آن قبله کل نانویسا بود وناخوانا؟
؟
|| ( ص لیاقت ) در تداول این کلمه را مرادف خواندنی و قابل خواندن بکار برند. مقرو. قابل خواندن. ( یادداشت مؤلف ). چیزی که بی تأمل توان خواند. ( آنندراج ). خطی که آسان خوانده شود. ( ناظم الاطباء ).
- مُصْحَف خوانا ؛ قرآن خوشخط. قرآن قابل خواندن :
از خط رویش سواد دیده ای روشن نشد
مصحف هر چند خواناتر نمی باشد از این.
تأثیر ( از آنندراج ).
- خوانا گردانیدن ؛ قابل خواندن کردن.
- خط خوانا ؛ خط قابل خواندن. خطی که می توان به آسانی آنرا خواند. ( یادداشت مؤلف ).
- خوانا نوشتن ؛ واضح نوشتن. آشکارا نوشتن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. ویژگی خطی که خوب و واضح نوشته شده و به آسانی خوانده می شود، خواندنی.
۲. باسواد.

فرهنگستان زبان و ادب

{readable} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی نرم افزاری که دارای خوانایی است

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
خون (۱۶ بار)

«خَوّان» صیغه مبالغه و به معنای بسیار خیانت کننده است.
خیانت مقابل امانت است. و اصل آن چنان که در مجمع ذیل آیه 186 بقره گفته به معنی منع حق است راغب می‏گوید: خیانت و نفاق هر دو یکی است ولی خیانت نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت بدین گفته می‏شود سپس با هم می‏شوند. پس خیانت مخالفت حق است با نقض عهد در نهان. علی هذا خیانت به معنی منع حق و مخالفت با حقّ است. مراد از خیانت در این جا نقض عهد و مخالفت حق است که اسیران مثلاً می‏خواستند پس از آزادی باز به جنگ آن حضرت بیایند یعنی اگر بخواهند با تو خیانت و حیله و نقض عهد کنند از پیش به خدا خیانت کرده و مخالفت با حق کرده‏اند پس خدا بدامشان انداخت. با خدا و رسول مخالفت نکنید و در امانت خود نیز خیانت ننمائید. * ، . اختنان به عقیده طبرسی و قاموس و صحاح به معنی خیانت است در اقرب می‏گوید اختنان همان خیانت است الّا این که اختنان از خیانت ابلغ و رساتر است: راغب می‏گوید: آن تحرّک میل انسان به خیانت است نه خود خیانت. به عقیده راغب معنی آیه اوّل چنین است: خدا دانست که می‏خواستید به نفس خویش خیانت کنید همچنین است آیه دوّم. ولی کلمه «فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفاعَنْکُمْ» نشان می‏دهد که آنها خیانت می‏کرده‏اند نه این که میل به خیانت داشتند و همچنین آیه دوّم می‏گوید از کسانی که بر خویشتن خیانت می‏کنند دفاع مکن. نه اینکه میل بخیانت دارند گر چه آن نیز معنای صحیح است یعنی آنان که در فکر خیانت به خویش‏اند از آنان دفاع منما. بهتر است بگوئیم که افتعال در اینجا به معنی مبالغه است چنان که از اقرب الموارد نقل شد و مبالغه بنابر آنکه در المنجد گفته شده یکی از معانی افتعال است. در این صورت می‏توان گفت که مراد از مبالغه در خیانت ادامه آن است. * برای خائنان مدافع و طرفگیر مباش و اگر گوئیم «لام» برای انتفاع است معنی کاملاً روشن می‏شود یعنی به نفع خائنان مخاصمه و دفاع مکن. * مراد از خیانت به عقیده سدّی کفر است، بعضی نفاق گفته‏اند، ضحاک گوید نمّامی و افشاء سرّ بر مشرکان است ولی بهتر است گفته شود مراد نقض عهد و مخالفت با حقّ است یعنی زن نوح و زن لوط با آن دو نسبت به حقّ و دین مخالفت کردند و ایمان نیاوردند. خوّان: صیغه مبالغه است یعنی بسیار خائن یا همیشه خائن . خائنه در آیه ممکن است مصدر باشد یعنی: خیانت چشمها را می‏داند و آن نگاه حرام است. طبرسی فرموده: خائنه مصدر است مثل خیانت چنان که کاذبه و لاغیه به معنی کذب و لغو است بعضی گفته‏اند از قبیل اضافه صفت به سوی موصوف است یعنی «یَعْلَمُ الْاَعْیُنَ الْخائِنَةَ مِنْهُمْ» و در آیه راغب جماعة مقدر کرده یعنی «عَلی جَماعَةٍ خائِنَةٍ» ولی طبرسی آن را به معنی گرفته و گفته: وزن فاعله در مصادر زیاد است مثل عافیة، طافیه، کاذیه. قول مجمع به نظر اقرب می‏رسد.


کلمات دیگر: