مترادف سرایدار : حاجب، دربان، مستحفظ، نگهبان
سرایدار
مترادف سرایدار : حاجب، دربان، مستحفظ، نگهبان
فارسی به انگلیسی
custodian, caretaker, janitor, housekeeper, gatekeeper, doorkeeper, porter
فارسی به عربی
بواب , حارس , حامی
مترادف و متضاد
سرپرست، سرایدار، مستحفظ
بایگان، محافظ، سرایدار، نگهبان، پاسدار
سرایدار، دربان، فراش مدرسه، راهنمای مدرسه
سرایدار، دروازه بان
حاجب، دربان، مستحفظ، نگهبان
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه نگهبانی سرای ( قلعه بیمارستان کاروانسرا و خانه ) کند دربان .
دربان، نگهبان خانه یا ساختمان یا موسسه
فرهنگ معین
(سَ ) (ص فا. ) خانه دار، دربان ، آن که خانه را می پاید.
لغت نامه دهخدا
سرایدار. [ س َ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) خانه دار. ( آنندراج ). حافظ خانه. مستخدم و نگهبان سرا. از مشاغل دوره صفویه که در دربار صفوی تصدی داشته است : آنچه از قالی و تکیه و نمد و جاجیم و طاقچه پوش و غیره است تحویل تحویلداران عمارات و قالی تکانیدن و جاروب کردن متعلق به سرایدار است. ( تذکرةالملوک چ 2 ص 32 ). || نگهبان کاروانسرا. رجوع به سرادار شود.
فرهنگ عمید
نگهبان سرا، دربان.
دانشنامه عمومی
سرایدار ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
سرایدار (فیلم)
سرایدار (نمایش نامه)
سرایدار (فیلم)
سرایدار (نمایش نامه)
wiki: نمایشنامه ای به نویسندگی هارولد پینتر است.سرایدار نخستین بار در کلوپ نمایشی تئاتر هنر در ۲۷ آوریل ۱۹۶۰، به نمایش درآمد. این اثر به وسیله رضا دادویی به فارسی ترجمه شده و انتشارات سبزان آن را منتشر کرده است.
میک، مردی اواخر بیست سالگی اش
آستون، مردی در آغاز سی سالگی
دیویس، پیرمرد
میک، مردی اواخر بیست سالگی اش
آستون، مردی در آغاز سی سالگی
دیویس، پیرمرد
wiki: سرایدار (نمایش نامه)
کلمات دیگر: