کلمه جو
صفحه اصلی

سرپرستی


مترادف سرپرستی : پیشوایی، تیمار، ریاست، کفالت، مباشرت، نظارت، نگهداری، وصایت

فارسی به انگلیسی

guardianship, protection, supervision


administration, care, chaperonage, direction, directorship, government, hand, headship, management, superintendence, superintendency, supervision, trust, tutelage, wardenship, wardship


administration, care, chaperonage, direction, directorship, government, headship, management, superintendence, superintendency, supervision, hand, trust, tutelage, wardenship, wardship, guardianship, protection

فارسی به عربی

اشراف

مترادف و متضاد

پیشوایی، تیمار، ریاست، کفالت، مباشرت، نظارت، نگهداری، وصایت


care (اسم)
توجه، غم، بیم، مواظبت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، مراقبت، پروا، دلواپسی غم

patronage (اسم)
حمایت، سرپرستی، سایه، پشتیبانی، قیمومت

attendance (اسم)
توجه، رسیدگی، حضور، حضار، ملازمت، همراهان، خدمت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، ملتزمین

supervision (اسم)
سرپرستی، نظارت، برنگری

tutelage (اسم)
سرپرستی، قیمومت، للگی، تعلیم سرخانه

superintendency (اسم)
سرپرستی، نظارت، مباشرت، ریاست

superintendence (اسم)
سرپرستی، نظارت، مباشرت، ریاست

wardship (اسم)
سرپرستی، قیمومت، اداره و یا مقام قیمومت

tutorship (اسم)
سرپرستی، قیمومت، للگی، اموزانه، معلمی

tutorage (اسم)
سرپرستی، قیمومت، للگی، اموزانه، معلمی

protectorship (اسم)
سرپرستی

فرهنگ فارسی

تیمار حال کردن یا بزرگی

لغت نامه دهخدا

سرپرستی. [ س َ پ َ رَ ] ( حامص مرکب ) تیمار حال کردن. ( غیاث )( آنندراج ). || ریاست. بزرگی :
سرپرستی رنج و خدمت آفت است
من فراق این و آن خواهم گزید.
خاقانی.
به خورسندی برآور سرکه رستی
بلایی محکم آمد سرپرستی.
نظامی.
رجوع به سرپرست شود. || مقامی است در وزارت فرهنگ که در کشورهای بیگانه برای مراقبت و مواظبت دانشجویان به اشخاص دهند: سرپرستی دانشجویان.

فرهنگ عمید

۱. پرستاری.
۲. نگهبانی.

دانشنامه آزاد فارسی

به معنای نگهبانی و پرستاری، و سرپرست، شخص بزرگسالی است که مسئولیت مراقبت و ادارۀ کودکی غیر از فرزند خود (قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب اسفند ۱۳۵۳) و یا محجوری (مادۀ ۱۲۱۸ قانونی مدنی و باب دوم از قانون امور حسبی) را برعهده می گیرد. سرپرست در این شکل به معنای قیم (← قیمومت) است. سرپرست ممکن است برای ادارۀ اموال یا بنگاهی معیّن شود.

واژه نامه بختیاریکا

چارنیدِن

جدول کلمات

قیمومت

پیشنهاد کاربران

تصدی

کفالت. . . .

ریاست


کلمات دیگر: