مترادف سربلند : سرافراز، سرفراز، مباهی، مفتخر
متضاد سربلند : سرافکنده
سربلند
مترادف سربلند : سرافراز، سرفراز، مباهی، مفتخر
متضاد سربلند : سرافکنده
فارسی به انگلیسی
honoured, proud
prideful, proud
فارسی به عربی
انتش , فخور
مترادف و متضاد
پسندیده، عالیجناب، سربلند، خوش طینت، محترم، شریف، شرافتمندانه، بزرگوار، شایان تعریف، ابرومند، لایق احترام
بزرگ، علیه، بلند، برجسته، عالیجناب، هویدا، علی، والا مقام، متعال، سربلند
ستوده، مشخص، عالی، برجسته، مشهور، سربلند، معروف، نامی، نبیه، بلند اوازه، اعظم
ستوده، مشهور، سربلند
عظیم، مجلل، با شکوه، سربلند
عالیجناب، سربلند، خوش طینت، محترم، شریف، شرافتمندانه، بزرگوار، شایان تعریف، ابرومند، لایق احترام
سرافراز، سرفراز، مباهی، مفتخر ≠ سرافکنده
فرهنگ فارسی
سرافراز، سرفرا ، مفتخر، باافتخار
( صفت ) سر افراز مفتخر .
( صفت ) سر افراز مفتخر .
فرهنگ معین
( ~ . بُ لَ ) (ص مر. ) ۱ - سرافراز. ۲ - آبرومند، عالی .
لغت نامه دهخدا
سربلند. [ س َ ب ُ ل َ ] ( ص مرکب ) سرفراز و عالی مرتبه. ( آنندراج ). مفتخر. سرفراز. مباهی :
سربلندان چون به مخدومی رسند
خادمی را خاک پست خود کنند.
نبود هیچ سربلند حقیر.
چون سریر تو سربلند شود.
ولی دارم اندیشه ای سربلند
که بر صید شیران گشایم کمند.
سربلندان چون به مخدومی رسند
خادمی را خاک پست خود کنند.
خاقانی.
سربلندیم هست و تاج و سریرنبود هیچ سربلند حقیر.
نظامی.
گر به سمع تو دلپسندشودچون سریر تو سربلند شود.
نظامی.
|| بلند. عالی : ولی دارم اندیشه ای سربلند
که بر صید شیران گشایم کمند.
نظامی.
فرهنگ عمید
سرافراز، سرفراز، مفتخر، باافتخار.
* سربلند ساختن: (مصدر متعدی ) [مجاز] کسی را سرافزار کردن، مفتخر ساختن.
* سربلند شدن: (مصدر لازم ) [مجاز] سرافراز شدن، مفتخر گشتن.
* سربلند کردن: (مصدر متعدی ) [مجاز] سربلند گردانیدن.
* سربلند گشتن: (مصدر لازم ) [مجاز] = * سربلند شدن
* سربلند ساختن: (مصدر متعدی ) [مجاز] کسی را سرافزار کردن، مفتخر ساختن.
* سربلند شدن: (مصدر لازم ) [مجاز] سرافراز شدن، مفتخر گشتن.
* سربلند کردن: (مصدر متعدی ) [مجاز] سربلند گردانیدن.
* سربلند گشتن: (مصدر لازم ) [مجاز] = * سربلند شدن
سرافراز؛ سرفراز؛ مفتخر؛ باافتخار.
⟨ سربلند ساختن: (مصدر متعدی) [مجاز] کسی را سرافزار کردن؛ مفتخر ساختن.
⟨ سربلند شدن: (مصدر لازم) [مجاز] سرافراز شدن؛ مفتخر گشتن.
⟨ سربلند کردن: (مصدر متعدی) [مجاز] سربلند گردانیدن.
⟨ سربلند گشتن: (مصدر لازم) [مجاز] = ⟨ سربلند شدن
دانشنامه عمومی
سربلند (به انگلیسی: Walking Tall) فیلمی محصول سال ۲۰۰۴ آمریکا به کارگردانی کوین برای است. در این فیلم بازیگرانی همچون دواین جانسون، جانی ناکسویل، اشلی اسکات، نیل مک دوناف، کریستین ویلسون، کوین دوراند، مایکل بوون، مایک دوپود، خلو توماس، جان بیسلی و کوبی اسمالدرز ایفای نقش کرده اند.
wiki: ژانر درام به کارگردانی امانوئل برکو است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بونوآ ماژیمل و کاترین دنو اشاره کرد. سربلند فیلم افتتاحیه جشنواره فیلم کن ۲۰۱۵ است.
۱۳ مه ۲۰۱۵ (۲۰۱۵-05-۱۳) (جشنواره فیلم کن ۲۰۱۵)
۱۳ مه ۲۰۱۵ (۲۰۱۵-05-۱۳) (جشنواره فیلم کن ۲۰۱۵)
wiki: سربلند (فیلم ۲۰۱۵)
سربلند (فیلم). «سربلند» (فرانسوی: La Tête haute) یک فیلم در سبک درام به کارگردانی امانوئل برکو است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بونوآ ماژیمل و کاترین دنو اشاره کرد. سربلند فیلم افتتاحیه جشنواره فیلم کن ۲۰۱۵ است.
wiki: سربلند (فیلم)
واژه نامه بختیاریکا
وا کل
جدول کلمات
سرافراز, مفتخر
پیشنهاد کاربران
فخیم
سر افراز
مفتخر ، سر افراز ، بالنده، مباهی
سَربُلَندیدن = سربلند کردن شخصی .
م. ث
هدف من از ورزشیدن در
این رشته، سربلندیدن مادر و پدرم است.
م. ث
هدف من از ورزشیدن در
این رشته، سربلندیدن مادر و پدرم است.
اراسته:اماده، بانظم، بسامان، جمیل، مرتب، منظم، مزین، نیکو، نگارین
اشتباه نکنین انضباط هم معنیش نیست
ممنون که لایک میکنین @_@
اشتباه نکنین انضباط هم معنیش نیست
ممنون که لایک میکنین @_@
کلمات دیگر: