کلمه جو
صفحه اصلی

سرپوش


مترادف سرپوش : پوشینه، در، درپوش، کلاه، روسری | رازدار، سرنگهدار، محرم، همراز

متضاد سرپوش : پرده در

فارسی به انگلیسی

cap, lid, top, wimple, coiffure, headgear, dish-cover, valve

cap, coiffure, headgear, lid, top, wimple


dish-cover, lid, cap, valve


faithful to a secret


فارسی به عربی

غطاء , کبسولة

مترادف و متضاد

lead (اسم)
راهنمایی، سبقت، رهبری، تقدم، سر پوش، مدرک، هدایت، راه آب، سرب، شاقول گلوله، پیش افت

valve (اسم)
در، سوپاپ، سر پوش، دریچه، شیر، لامپ

cover (اسم)
سر، پوشش، جلد، سر پوش، فرش، غلاف، سقف، رویه، روپوش، لفاف، پاکت، غشا

covering (اسم)
پوشش، جلد، سر پوش، پوشه

cap (اسم)
کلاهک، کلاه، سر پوش، راس، سر بطری یا قوطی

lid (اسم)
سر، کلاهک، سر پوش، دریچه، چفت، پلک چشم

capsule (اسم)
پوشش، کیسه، کپسول، سر پوش، پوشینه

capping (اسم)
پوشش، سر پوش، کلاه سازی، اندود سازی

valve cap (اسم)
سر پوش

پوشینه، در، درپوش


روسری


رازدار، سرنگهدار، محرم، همراز ≠ پرده‌در


۱. پوشینه، در، درپوش
۲. کلاه
۳. روسری


فرهنگ فارسی

پارچهای که زنان سر ودرابا آن میپوشانند، سرپوش، آنکه اسرارکسی راحفظکندوبدیگران نگوید، رازدار
( صفت ) آنکه سر دیگری را نگاه دارد رازدار .
پوشنده سر یا اعم از مقنعه و سرپوش دیگ و طبق خوان و امثال آنست و سرپوشه و سرپوشنه نیز آمده و آن مخفف سرپوشنده است .

وسیله‌ای برای پوشاندن سر


راز کسی را نگه داشتن و پوشاندن


فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) ۱ - آن چه بر سر دیگ ، کاسه و مانند آن گذارند تا محتوی آن محفوظ بماند. ۲ - مقنعة زنان ، سرانداز.

لغت نامه دهخدا

سرپوش. [ س َ ] ( نف مرکب ) پوشنده سر. || ( اِ مرکب ) اعم از مقنعه و سرپوش دیگ و طبق خوان و امثال آن است و سرپوشه و سرپوشنه نیز آمده و آن مخفف سرپوشنده است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مکبه. نهنبن : ذوالقرنین گفت چرا پیش نیائید و طعام نخورید. سرپوش خوان برداشتند. ( قصص الانبیاء ص 193 ).
دهل زیر گلیم از خلق پنهان
نشاید کرد و آتش زیر سرپوش.
سعدی.
با خرد گو طیلسان بر خنب می سرپوش کن
بر کمیت می نشین خنگ طرب را غوش کن.
نزاری قهستانی.
طبق ها به سرپوش آراستند
ز مخفی یکی خان بیاراستند.
نظام قاری.
|| معجر. خِمار. مقنع :
دستار به سرپوش زنان دادم و حقا
کآن را به بهین حله آدم نفروشم.
خاقانی.
- سرپوش از روی راز افتادن ؛ فاش شدن راز. ( آنندراج ) :
از بس زده دیگ طاقتم جوش
افتاده ز روی راز سرپوش.
ناظم هروی ( از آنندراج ).
- سرپوش گذاشتن ؛ پنهان کردن. ( آنندراج ) :
در پرده مگوی چون سخن حق باشد
سرپوش به حرف پخته کس نگذارد.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
|| در اصطلاح بنایی ، آجری که در صندوقه افقی بر روی چهار آجر عمودی نهند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. پارچه‌ای که زنان با آن سر خود را بپوشانند.
۲. آنچه بالای چیزی بگذارند که روی آن پوشیده شود.


آن‌که اسرار کسی را حفظ کند و به دیگران نگوید؛ رازدار؛ رازنگهدار.


۱. پارچه ای که زنان با آن سر خود را بپوشانند.
۲. آنچه بالای چیزی بگذارند که روی آن پوشیده شود.
آن که اسرار کسی را حفظ کند و به دیگران نگوید، رازدار، رازنگهدار.

دانشنامه عمومی

سرپوش (فیلم ۱۹۹۱). سرپوش (به زبان انگلیسی:Cover Up) یک فیلم مهیج سیاسی آمریکایی محصول سال ۱۹۹۱ است که توسط مانی کوتو کارگردانی شده است. بازیگران فیلم دولف_لاندگرن و لوئیس_گوست،_جونیور. می باشند.
۱۱ سپتامبر ۱۹۹۱ (۱۹۹۱-09-۱۱) (United States)

گویش مازنی

/sar poosh/ سرپوش دیگ و قابلمه

پیشنهاد کاربران

کلاه


کلمات دیگر: