کلمه جو
صفحه اصلی

لقمه الای

فرهنگ فارسی

( لقمه آلا ی ) ( صفت ) آلوده کنند. لقمه : لبش گاهی بخواهش لقمه آلای دلی در زیر لب لخت جگر خای . ( طالب آملی لغ. )

لغت نامه دهخدا

( لقمه آلای ) لقمه آلای. [ ل ُ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) آلوده کننده لقمه. رجوع به آلای شود :
لبش گاهی بخواهش لقمه آلای
ولی در زیر لب لخت جگرخای.
طالب آملی.


کلمات دیگر: