کلمه جو
صفحه اصلی

وق زدن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- دادوفریاد کردن عوعوکردن . ۲- عرعروسروصداکردن .

لغت نامه دهخدا

وق زدن. [ وَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) وق وق کردن. وغ وغ کردن. عوعو کردن. || تعبیری به طنز و استهزا از داد و فریاد کردن.


کلمات دیگر: