کلمه جو
صفحه اصلی

وغیر

فرهنگ فارسی

گوشت بر سنگ تفسان بریان کرده شیر جوشان و مطبوخ

لغت نامه دهخدا

وغیر. [ وَ ] ( ع ص ) گوشت برسنگ تفسان بریان کرده. || شیر به سنگ تفسان گرم کرده. || شیر جوشان و مطبوخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: