کلمه جو
صفحه اصلی

حتمی شدن


مترادف حتمی شدن : مسلم شدن، قطعی شدن، تردیدناپذیر شدن، مسجل شدن

مترادف و متضاد

مسلم شدن، قطعی شدن، تردیدناپذیر شدن، مسجل شدن


پیشنهاد کاربران

یقین شدن امری ؛ حتمی شدن آن. مسلم و قطعی گشتن آن. ثابت شدن آن :
فرخ پی و مبارک و از خاندان خویش
فرخ پییش خلق جهان را شده یقین.
فرخی.
چون شد تو را یقین که بد و نیک ز ایزد است
بر کس گمان دوستی و دشمنی مبر.
خاقانی.
امروز یقین شد که تو محبوب خدایی
کز عالم غیب این همه دل با تو روان کرد.
سعدی.
فسق ما بی بیان یقین نشود
و او به اقرار خویش غماز است.
سعدی.

یقین گشتن ؛ حتمی شدن. مسلم گردیدن. کسی یا کسانی را باور شدن. یقین شدن :
یقین گشتم به آیات و به معقول
که باشد مبعث و میزان و محشر.
ناصرخسرو.
پس یقین گشت آنکه بیماری تو را
می ببخشد هوش و بیداری تورا.
مولوی.


کلمات دیگر: