مترادف خاکشیر : خاکشی، خاکشو، خاکژی
خاکشیر
مترادف خاکشیر : خاکشی، خاکشو، خاکژی
فارسی به انگلیسی
hedge-mustard (genus: Sisymbrium), garlic hedge-mustard
مترادف و متضاد
خاکشی، خاکشو، خاکژی
فرهنگ فارسی
(گیاهشناسی) گیاه علفی یکساله از تیرهی چلیپاییان، خاکشی
جملات نمونه
خاکشیر تلخ
mustard treacle, false wall-flower (genus: Erysimum)
خاکشیر طبی
hedge-mustard (Sisymbrium officinale)
خاکشیر لندنی
London rocket, broad-leaved hedge-mustard
خاکشیر مرتع/خاکشیر لغزان
tumbling mustard (Sisymbrium altissimum)
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۲. دانه های سرخ رنگ این گیاه که در غلاف نازکی جا دارد و به عنوان ملین استفاده می شود، خاکشی، خاکشو.
۳. جانوری ریز، سخت پوست، و سرخ رنگ شبیه دانۀ خاکشیر که در آب های شیرین راکد، مانند آب حوض و آب انبار یافت می شود و گاه ممکن است حامل میکروب باشد، توتو.
* خاکشیر یخ مال: شربتی که از شکر، یخ، و خاکشیر تهیه می شود.
۱. گیاهی خودرو با شاخههای باریک، برگهای دراز، و گلهای کوچک زردرنگ.
۲. دانههای سرخرنگ این گیاه که در غلاف نازکی جا دارد و به عنوان ملین استفاده میشود؛ خاکشی؛ خاکشو.
۳. جانوری ریز، سختپوست، و سرخرنگ شبیه دانۀ خاکشیر که در آبهای شیرین راکد، مانند آب حوض و آبانبار یافت میشود و گاه ممکن است حامل میکروب باشد؛ توتو.
〈 خاکشیر یخمال: شربتی که از شکر، یخ، و خاکشیر تهیه میشود.
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
گویش اصفهانی
تکیه ای: xâkǰe
طاری: xâkešir
طامه ای: xâkeši
طرقی: xâkči / xâkši
کشه ای: xâkšir
نطنزی: xâkeši
گویش بختیاری
خاکشیر، خاکشى.