کاملا , کلا , سراسر , سربسر , جمعا , بطور سرجمع , رويهمرفته
کلیا
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کلیا. [ ] (اِ) اسم رومی شکنبه است و به سریانی و رومنتن است . (فهرست مخزن الادویه ).
کلیا. [ ] (اِ) آلتی که در مازندران با آن شیره ٔ نیشکر را استخراج کنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کلیا. [ ک ِل ْ ] (اِ) به معنی شخار است که قلیا باشد و بیشتر صابون پزان به کار برند. (برهان ). قلیا معرب آن است . (انجمن آرا). اسم فارسی قلی است . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به قلیا شود. || به لغت زند و پازند گوسفند را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هزوارش کلیا ، کلنیا (گوسپند) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
کلیا. [ ک ُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان هزارجریب است که در بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری واقع است و260تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کلیا. [ ] ( اِ ) آلتی که در مازندران با آن شیره نیشکر را استخراج کنند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
کلیا. [ ] ( اِ ) اسم رومی شکنبه است و به سریانی و رومنتن است. ( فهرست مخزن الادویه ).
کلیا. [ ک ُل ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هزارجریب است که در بخش چهاردانگه شهرستان ساری واقع است و260تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان شهدا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۳ نفر (۳۴خانوار) بوده است.
دورآگاهی
کنترل ذهن
جاودانگی
تغییر شکل
مقاومت در برابر آتش، گرما، شعله، گدازه و…
او همسر دکتر استرنج است. مادر او اومر است. دایی او دورمامو است. دکتر استرنج با خواهرزاده بزرگترین دشمن خود ازدواج کرده است. کلیا ملکه بعد تاریکی است. او علاقهٔ زیادی به دکتر استرنج دارد. او و دکتر استرنج یک دختر به نام صوفیا استرنج دارند. او در گروه مدافعان بوده است. او در جنگ های زیادی در کنار دکتر استرنج جنگیده است. او با مادر خود یعنی اومر و دایی خود دورمامو جنگ های زیادی کرده است.
گویش مازنی
روستایی از دهستان عشرستاق هزار جریب بهشهر
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزار جریب بهشهر
از توابع چهاردانگه ی هزارجریبی ساری
خالی کردن تنه ی درخت و نهادن چوبی استوانه ای در آن برای استحصال ...