کلمه جو
صفحه اصلی

خالو


مترادف خالو : خال، دایی ، سورنا

متضاد خالو : عمو، خاله

برابر پارسی : دایی، کاکو

فارسی به انگلیسی

(maternal) uncle


مترادف و متضاد

خال، دایی ≠ عمو، خاله


۱. خال، دایی ≠ عمو، خاله
۲. سورنا


فرهنگ فارسی

خال، دائی، برادرمادر
( اسم ) خواهر مادر . جمع : خالات .

فرهنگ معین

(اِ. ) دایی ، برادر مادر.

لغت نامه دهخدا

خالو. ( اِ ) برادر مادر. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). دایی. ( فرهنگ ضیائی ). خال. ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 377 ). آبو. آبی. || شوهرخاله. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || سورنایی را گویند و آن را شاهنایی و شهنایی هم خوانند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 377 ). نفیر.

فرهنگ عمید

= خال۲

خال۲#NAME?


دانشنامه عمومی

به معنای دایی و برادر مادر است.


گویش مازنی

/Khaaloo/ دایی

دایی


جدول کلمات

دائی , برادر مادر

پیشنهاد کاربران

در زبان کردی به معنیِ برادر مادر، دایی

دایی در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )

در کل تو جنوب کشور رایجه و فقط کردی نیست.


کلمات دیگر: