عاقبت بین . اندیشنده خردمند .
اندیشه سنج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اندیشه سنج. [ اَ ش َ / ش ِ س َ ] ( نف مرکب ) عاقبت بین. ( ناظم الاطباء ). اندیشنده. خردمند :
چه روشندلی باشد اندیشه سنج
کزین در کلیدی رساند بگنج.
چه روشندلی باشد اندیشه سنج
کزین در کلیدی رساند بگنج.
نظامی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: