کلمه جو
صفحه اصلی

اقذار

فرهنگ فارسی

جمع قذر به معنی چرک، پلیدی
بسیار گفتن یا پلید و چرکین یافتن

لغت نامه دهخدا

اقذار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قذر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). رجوع به قذر شود.

اقذار. [ اِ ]( ع مص ) بسیار گفتن. || پلید و چرکین یافتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

اقذار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ قذر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به قذر شود.


اقذار. [ اِ ](ع مص ) بسیار گفتن . || پلید و چرکین یافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: