کلمه جو
صفحه اصلی

منا شده

فرهنگ فارسی

سوگند بردادن . سوگند خورانیدن

لغت نامه دهخدا

( مناشدة ) مناشدة. [ م ُ ش َ دَ ]( ع مص ) سوگند بردادن. ( المصادر زوزنی ). سوگند خورانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). سوگند دادن کسی را به خدا. نِشاد. ( از ناظم الاطباء ). || با کسی اشعار خواندن. ( المصادر زوزنی ).


کلمات دیگر: