ده هزار بود بزبان پهلوی
پیور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیور. [ وَ رَ ] (اِ) نام یکی از سبت رشین (بنات النعش ) نزد هندوان قدیم . (ماللهند بیرونی ص 197).
پیور. [ وَ رَ ] ( اِ ) نام یکی از سبت رشین ( بنات النعش ) نزد هندوان قدیم. ( ماللهند بیرونی ص 197 ).
پیور. [ وَ ] ( اِ ) ده هزار بود بزبان پهلوی. تلفظی از بیور است. رجوع به بیور شود :
سپه بود پیور سوی کارزار
که پیور بود در عدد ده هزار.
پیور. [ وَ ] ( اِ ) ده هزار بود بزبان پهلوی. تلفظی از بیور است. رجوع به بیور شود :
سپه بود پیور سوی کارزار
که پیور بود در عدد ده هزار.
فردوسی.
پیور. [ وَ ] (اِ) ده هزار بود بزبان پهلوی . تلفظی از بیور است . رجوع به بیور شود :
سپه بود پیور سوی کارزار
که پیور بود در عدد ده هزار.
سپه بود پیور سوی کارزار
که پیور بود در عدد ده هزار.
فردوسی .
کلمات دیگر: