کلمه جو
صفحه اصلی

حقه باز


مترادف حقه باز : پاچه ورمالیده، دغل، حقه ساز، دوال باز، رند، شارلاتان، شعبده باز، شیاد، کلاهبردار، کلک، محیل، مزور، مشعبد، تخم جن، ناتو، ناقلا، متقلب، نیرنگ باز، هفت خط، پاردم ساییده، بخوبر، چاچول باز، زبان باز، پشت هم انداز، چاچول

برابر پارسی : ترفندگر

فارسی به انگلیسی

deceiver, fraudulent, juggler, impostor, conjuror, designing, cagey, cagy, charlatan, funny, mountebank, scheming, sharp, trickster, weaselly

conjuror, impostor


designing, cagey, cagy, charlatan, funny, mountebank, scheming, sharp, trickster, weaselly


مترادف و متضاد

snide (اسم)
حقه باز، ادم عوام فریب

conjurer (اسم)
حقه باز، ساحر، جادو گر، ادم تردست

slicker (اسم)
حقه باز، صیقل زن

phony (اسم)
حقه باز

phoney (اسم)
حقه باز

trickster (اسم)
عیار، نیرنگ باز، حقه باز، گول زن، شیاد، بامبول زن

پاچه‌ورمالیده، دغل، حقه‌ساز، دوال‌باز، رند، شارلاتان، شعبده‌باز، شیاد، کلاهبردار، کلک، محیل، مزور، مشعبد


تخم جن، ناتو، ناقلا، متقلب


نیرنگ‌باز، هفت‌خط، پاردم‌ساییده، بخوبر


چاچول‌باز، زبان‌باز، پشت‌هم‌انداز، چاچول


فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که کارهای شگفت آور انجام دهد شعبده باز. ۲ - مکار عیار فریب دهنده .
شعبده باز، کسی که باتردستی کارهای شگفت کند

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) ۱ - شعبده باز. ۲ - مکار، فریب دهنده .

لغت نامه دهخدا

حقه باز. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] ( نف مرکب ) تردست و مشعبدی که چیزها زیر حقه ها نهد و چون برگیرد نهاده ها برجای نبود و ناپدید شده باشد یا چیزی در حقه نهد و چیز دیگر بیرون کند. || توسعاً، مشعبد. شعبده باز. تردست. نیرنگ ساز. نیرنجی. فسوسی. فسوس گر. لوطی. جنقولک باز. پهلوان کچل. چشم بند. || مجازاً، فریبنده. مکار. حیله گر. قلاش. چاخان. چاپچی. سه خال باز. جام باز. بامبول. بامبول باز. محیل :
صوفی نهاد دام و در حقه باز کرد
پیوند مکر با فلک حقه باز کرد.
حافظ.

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] حیله گر، فریب دهنده.
۲. [قدیمی] = شعبده باز

دانشنامه عمومی

چاچول باز.


پیشنهاد کاربران

پشت هم انداز

الپر


کلمات دیگر: