کلمه جو
صفحه اصلی

خاکسترنشین


مترادف خاکسترنشین : بی خانمان، آواره، پاکباخته، خاک نشین، بدبخت، بیچاره، بی نوا

مترادف و متضاد

۱. بیخانمان، آواره
۲. پاکباخته
۳. خاکنشین
۴. بدبخت، بیچاره، بینوا


فرهنگ فارسی

( صفت ) مرد تهیدست و بیچاره ای که خانه و ماوایی ندارد و در گلخن حمام بسر برد .

فرهنگ معین

( ~. نِ ) (ص مر. ) فقیر، بیچاره .

لغت نامه دهخدا

خاکسترنشین. [ ک ِ ت َ ن ِ ] ( نف مرکب ) کسی که در خاکستر نشیند فقر را. || ( اصطلاح تصوف ) یکی از اعمال صوفیان.

فرهنگ عمید

فقیر، بیچاره.

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> خاکسترنشین
بدبخت / بیچاره
مثال:
اول ها شغل خوب و درآمد معقولی داشت، اما عادت به قمار خاکسترنشینش کرد.


کلمات دیگر: