( اسم ) جمع نجل فرزندان نسلها .
نجیل گذاشتن ستور را یا سبز شدن زمین ٠
نجیل گذاشتن ستور را یا سبز شدن زمین ٠
انجال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نجل . (از اقرب الموارد). فرزندان . نسلها. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به نجل شود.
انجال . [ اِ] (ع مص ) نجیل گذاشتن ستور را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به نجیل گذاشتن ستور را و نجیل نوعی گیاه شور است . (از آنندراج ). رها کردن ستور را در نجیل . (از اقرب الموارد). || سبز شدن زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). حکاه بعضهم و ترک الهمزه اعلی . (منتهی الارب ). رجوع به نَجل (مص ) شود.