کلمه جو
صفحه اصلی

انداد

فرهنگ فارسی

به معنی مثل، مانند، همتا، نظیر
( اسم ) جمع ند همتایان همانندان امثال نظرا .
ده از بخش حومه شهرستان مشهد آب از قنات ٠ محصول : غلات پنبه و کنجد ٠

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ندّ، مثل ، مانند، همتا.

لغت نامه دهخدا

انداد. [ اَ ] (اِ) هر گیاهی که به بینی رنج رساند. (ناظم الاطباء). تره تیزک . کیکیز. جرجیر. مردم سیستان تره تیزه گویند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 103 الف ). جرجیر دشتی . ایهقان . (یادداشت مؤلف ). || گچ . (ناظم الاطباء). در برخی جاها به معنی اندود و کاه گل بکار رود. (از شعوری ج 1 ورق 103 الف ).


انداد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نِدّ. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (دهار) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). همتایان . همانندان . امثال . نظرا. (فرهنگ فارسی معین ).


انداد. [ اِ ] (ع مص ) پراکندن اشتران را. (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).


انداد. [ اَ ] ( اِ ) هر گیاهی که به بینی رنج رساند. ( ناظم الاطباء ). تره تیزک. کیکیز. جرجیر. مردم سیستان تره تیزه گویند. ( از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 103 الف ). جرجیر دشتی. ایهقان. ( یادداشت مؤلف ). || گچ. ( ناظم الاطباء ). در برخی جاها به معنی اندود و کاه گل بکار رود. ( از شعوری ج 1 ورق 103 الف ).

انداد. [ اِ ] ( ع مص ) پراکندن اشتران را. ( منتهی الارب ) ( ازناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

انداد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نِدّ. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). همتایان. همانندان. امثال. نظرا. ( فرهنگ فارسی معین ).

انداد. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش حومه شهرستان مشهد با 617تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات ،پنبه و کنجد است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

انداد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان مشهد با 617تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ،پنبه و کنجد است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


فرهنگ عمید

= نِد

نِد#NAME?


دانشنامه عمومی

انداد (مشهد)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان مشهد در استان خراسان رضوی ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان درزآب قرار دارداین روستا بین روستهای نقاب و درنگ اباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۶۶ نفر (۱۵۸خانوار) بوده است.بزرگترین ایل این روستا خاندان زارعی هستند وخان روستا حسین اقا زارعی می باشد


کلمات دیگر: