(مُ ) [ ع . مناواة ] (مص ل . ) ۱ - دشمنی کردن با هم . ۲ - مفاخرت کردن .
مناوات
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
مناوات. [ م ُ ] ( از ع ، اِمص ) مناواة. خصومت : هر دو به معادات یکدیگر برخیزند و کار به مناوات انجامد. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 49 ). رجوع به مناواة شود.
مناواة. [م ُ ] ( ع مص ) دشمنی کردن با هم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به مدخل قبل شود.
مناواة. [م ُ ] ( ع مص ) دشمنی کردن با هم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به مدخل قبل شود.
مناوات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) مناواة. خصومت : هر دو به معادات یکدیگر برخیزند و کار به مناوات انجامد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 49). رجوع به مناواة شود.
فرهنگ عمید
با هم دشمنی کردن و فخر نمودن.
کلمات دیگر: