ملاحی
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
دريايي , مربوط به دريانوردي , ملواني
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) ۱ - قسمی انگور نیکوی سفید : [ تا در رسد این می تو ای عطار . حالی ز پی می ملاحی ایم . ] ( عطار . چا . تفضلی . ۲ ) ۴۴۸ - نوعی از انجیر . ۳ - اراک سفید سرخ یا سیاه سفید .
شغل و عمل ملاح .
شغل و عمل ملاح .
لغت نامه دهخدا
ملاحی. [ م َل ْ لا ] ( ص نسبی ) منسوب به ملاح. مربوط به ملاح. و رجوع به ملاح شود.
ملاحی. [ م َل ْ لا ] ( حامص ) شغل و عمل ملاح : وایشان ملاحی دانستند و در آب بیامدندی به تاختن... ( مجمل التواریخ و القصص ص 107 ). و رجوع به ملاح شود.
ملاحی. [ م ُ حی ی / م ُل ْ لا حی ی ] ( ع اِ ) انگور سپید.( مهذب الاسماء ) ( دهار ). نوعی از انگور سپید دراز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). قسمی از انگور خوب که سپید باشد. ( آنندراج ) : غراب وار انجیر حلوایی و روباه آسا انگور ملاحی را نیم خوردکنند و بگذارند. ( منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 101 ).
رازقی و ملاحی و خزری
بوزری و گلابی و شکری.
حالی زپی می ملاحی ایم.
مفتون ملاحت ملاحی.
محسن تأثیر در صفت اقسام انگورتفت یزد ( از آنندراج ).
|| نوعی از انجیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || اراک سرخ و سپید و اراک که سپیدی بر سیاهیش باشد. ( منتهی الارب ). اراک سپید سرخ و اراک سیاه سپید. ( ناظم الاطباء ). اراکی که در آن سپیدی و سرخی و سپیدی و سیاهی باشد. ( از اقرب الموارد ).
ملاحی. [ م َل ْ لا ] ( حامص ) شغل و عمل ملاح : وایشان ملاحی دانستند و در آب بیامدندی به تاختن... ( مجمل التواریخ و القصص ص 107 ). و رجوع به ملاح شود.
ملاحی. [ م ُ حی ی / م ُل ْ لا حی ی ] ( ع اِ ) انگور سپید.( مهذب الاسماء ) ( دهار ). نوعی از انگور سپید دراز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). قسمی از انگور خوب که سپید باشد. ( آنندراج ) : غراب وار انجیر حلوایی و روباه آسا انگور ملاحی را نیم خوردکنند و بگذارند. ( منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 101 ).
رازقی و ملاحی و خزری
بوزری و گلابی و شکری.
نظامی.
تا دررسد این می تو ای عطارحالی زپی می ملاحی ایم.
عطار ( دیوان چ تقی تفضلی ص 486 ).
نقل و شکر و می و صراحی مفتون ملاحت ملاحی.
محسن تأثیر در صفت اقسام انگورتفت یزد ( از آنندراج ).
|| نوعی از انجیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || اراک سرخ و سپید و اراک که سپیدی بر سیاهیش باشد. ( منتهی الارب ). اراک سپید سرخ و اراک سیاه سپید. ( ناظم الاطباء ). اراکی که در آن سپیدی و سرخی و سپیدی و سیاهی باشد. ( از اقرب الموارد ).
ملاحی . [ م َل ْ لا ] (حامص ) شغل و عمل ملاح : وایشان ملاحی دانستند و در آب بیامدندی به تاختن ... (مجمل التواریخ و القصص ص 107). و رجوع به ملاح شود.
ملاحی . [ م َل ْ لا ] (ص نسبی ) منسوب به ملاح . مربوط به ملاح . و رجوع به ملاح شود.
ملاحی . [ م ُ حی ی / م ُل ْ لا حی ی ] (ع اِ) انگور سپید.(مهذب الاسماء) (دهار). نوعی از انگور سپید دراز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسمی از انگور خوب که سپید باشد. (آنندراج ) : غراب وار انجیر حلوایی و روباه آسا انگور ملاحی را نیم خوردکنند و بگذارند. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 101).
رازقی و ملاحی و خزری
بوزری و گلابی و شکری .
تا دررسد این می تو ای عطار
حالی زپی می ملاحی ایم .
نقل و شکر و می و صراحی
مفتون ملاحت ملاحی .
محسن تأثیر در صفت اقسام انگورتفت یزد (از آنندراج ).
|| نوعی از انجیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اراک سرخ و سپید و اراک که سپیدی بر سیاهیش باشد. (منتهی الارب ). اراک سپید سرخ و اراک سیاه سپید. (ناظم الاطباء). اراکی که در آن سپیدی و سرخی و سپیدی و سیاهی باشد. (از اقرب الموارد).
رازقی و ملاحی و خزری
بوزری و گلابی و شکری .
نظامی .
تا دررسد این می تو ای عطار
حالی زپی می ملاحی ایم .
عطار (دیوان چ تقی تفضلی ص 486).
نقل و شکر و می و صراحی
مفتون ملاحت ملاحی .
محسن تأثیر در صفت اقسام انگورتفت یزد (از آنندراج ).
|| نوعی از انجیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اراک سرخ و سپید و اراک که سپیدی بر سیاهیش باشد. (منتهی الارب ). اراک سپید سرخ و اراک سیاه سپید. (ناظم الاطباء). اراکی که در آن سپیدی و سرخی و سپیدی و سیاهی باشد. (از اقرب الموارد).
فرهنگ عمید
شغل و عمل ملاح.
۱. نوعی انگور سفید.
۲. نوعی انجیر.
۱. نوعی انگور سفید.
۲. نوعی انجیر.
شغل و عمل ملاح.
۱. نوعی انگور سفید.
۲. نوعی انجیر.
پیشنهاد کاربران
گک
کلمات دیگر: