مترادف در حقیقت : چهره، چهر، رخ، رخسار، رخساره، روی، سیما، صورت، عذرا، گونه، لپ
برابر پارسی : بدرستی، براستی، به راستی | به راستی
admittedly, even, practically
in fact, indeed, admittedly, even, practically
في الحقيقة
چهره، چهر، رخ، رخسار، رخساره، روی، سیما، صورت، عذرا
گونه، لپ
براستی، به راست