کلمه جو
صفحه اصلی

انگلک کردن

فارسی به انگلیسی

to fool or mess about with

فرهنگ فارسی

۱ - با انگشت چیزی را زیر و رو کردن بهم زدن . ۳ - دخالت کردن در کاری ( توائ م با بهم زدن آن ).

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - با چیزی ور رفتن . ۲ - در کاری دخالت کردن .

لغت نامه دهخدا

انگلک کردن. [ اَ گ ُ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عوام ، با انگشت و دست چیزی را کاویدن. ور رفتن با چیزی با انگشت.( از یادداشتهای مؤلف ). || دخالت کردن درکاری ( توأم با بهم زدن آن ). ( فرهنگ فارسی معین ).


کلمات دیگر: