کلمه جو
صفحه اصلی

انجیدن

فارسی به انگلیسی

dice


فرهنگ معین

(اَ دَ ) (مص م . ) ۱ - ریز ریز کردن . ۲ - بیرون کشیدن . ۳ - نیشتر زدن در حجامت . ۴ - زخم زدن .

لغت نامه دهخدا

انجیدن. [ اَ دَ ] ( مص ) استره زدن. ( برهان قاطع ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( مؤید الفضلاء ) ( هفت قلزم ). حجامت کردن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ) ( هفت قلزم ). استره زدن در حجامت و بریدن. ( ناظم الاطباء ). استره زدن در حجامت. بریدن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
علاج الرأس او انجیدن گوش
دم الاخوین او خون سیاوش.
نظامی.
|| ریزه ریزه کردن. ( برهان قاطع ) ( غیاث اللغات ) ( هفت قلزم ) ( مؤیدالفضلاء ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). ریزریز کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). ریزریز کردن نان. ( ناظم الاطباء ). || بیرون کشیدن. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( هفت قلزم ) ( مؤید الفضلاء ) ( شرفنامه منیری ) ( فرهنگ فارسی معین ). کشیدن. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || زمین آب دادن. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). زمین را آب دادن. ( مؤید الفضلاء ) ( آنندراج ) ( هفت قلزم ) : جمع لشکر کرد و تاختن تا... و جمله زر بفرمود انجیدن. ( تاریخ طبرستان ). || آزردن. ( ناظم الاطباء ). آزردن. زخم زدن. ( فرهنگ فارسی معین ). سوراخ کردن. ( یادداشت مؤلف ) :
بخنجر همه تنش انجیده اند
برآن خاک خونش بشنجیده اند.
لبیبی.
تیغت تن کوهسار انجیده
گرزت سر روزگار پخچیده.
سراج الدین راجی.

فرهنگ عمید

۱. ریزریز کردن.
۲. بریدن.
۳. آزردن.
۴. استره زدن به پوست بدن در حجامت.

دانشنامه عمومی

انجیدن، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان ریوند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۸۱ نفر (۴۵خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: