مترادف چستی : جلدی، چابکی، چالاکی، شهامت، مهارت
چستی
مترادف چستی : جلدی، چابکی، چالاکی، شهامت، مهارت
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
جلدی، چابکی، چالاکی، شهامت، مهارت
فرهنگ فارسی
چابکی جالاکی .
مقابل سستی . سبکی و سبکبالی خفت و سرعت .
مقابل سستی . سبکی و سبکبالی خفت و سرعت .
فرهنگ معین
( چُ ) (حامص . ) چابکی ، چالاکی .
لغت نامه دهخدا
چستی. [ چ ُ ] ( حامص ) مقابل سستی. ( آنندراج ). چالاکی و زبردستی و جلدی و تیزدستی و بیداری و سرعت. ( ناظم الاطباء ). چابکی و فرزی. زبری و زرنگی و هوشیاری. سبکی و سبکبالی. عارضَة. طَرثَخَة. طَرخَثَه. قَفَص. ( منتهی الارب ). خفت و سرعت :
چون گرانباران بسختی میروند
هم سبکباری و چستی خوشتر است.
که زاد راهروان چستی است و چالاکی.
آری طریق دولت چالاکی است و چستی.
|| مقابل فراخی. ( آنندراج ).تنگی و کم پهنایی. ( ناظم الاطباء ) :
اگر خانه فراخ و گر بچستی است
بچار ارکانش بنیاد درستی است.
چون گرانباران بسختی میروند
هم سبکباری و چستی خوشتر است.
سعدی.
دع التکاسل تغنم فقد جری مثل که زاد راهروان چستی است و چالاکی.
حافظ.
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی.
حافظ.
رجوع به چست شود.|| مقابل فراخی. ( آنندراج ).تنگی و کم پهنایی. ( ناظم الاطباء ) :
اگر خانه فراخ و گر بچستی است
بچار ارکانش بنیاد درستی است.
امیرخسرو ( از آنندراج ).
رجوع به چست شود.فرهنگ عمید
چابکی، چالاکی.
کلمات دیگر: