کلمه جو
صفحه اصلی

خط خون

فرهنگ فارسی

حجت قتل یا رقم خون

لغت نامه دهخدا

خط خون. [ خ َطْ طِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجت قتل. ( آنندراج ). || رقم خون. ( آنندراج ).رجوع به «خط بخون کسی نوشتن » در این لغت نامه شود.

دانشنامه عمومی

خط خون (رمان). این کتاب به صورت موازی داستان چند نفر را که همگی عضو یک خانواده بزرگ هستند دنبال می کند، سام راف رئیس هیئت مدیره شرکت داروسازی راف در طی حادثه ای کشته می شود و دخترش الیزابت جای او را در هیئت مدیره می گیرد، در حالیکه همه اعضای هیئت مدیره قصد دارند الیزابت را وادار به عمومی کردن سهام شرکت کنند، الیزابت متوجه می شود که کسی از همان اعضا سعی در کارشکنی و ایجاد خسارت و ضرر و زیان برای شرکت را دارد و حتی مرگ پدرش هم صرفاً یک حادثه نبوده است، تلاش برای یافتن خائن آغاز می شود...
خط خون (به انگلیسی: Bloodline) نام رمانی است که توسط سیدنی شلدون نوشته شده است.


کلمات دیگر: