خطی که بعد از فراغ از محاسبه بدست دهند و در هندوستان به فارغ خطی شهرت دارد و این از اهل زبان بتحقیق پیوسته .
خط پاکی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خط پاکی. [ خ َطْ طِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی که بعد از فراغ از محاسبه بدست دهند و آنرا مفاصا نیز خوانند و در هندوستان به فارغ خطی شهرت دارد و این از اهل زبان بتحقیق پیوسته. ( آنندراج ) :
دلش بود ز آلودگی در شگفت
ز آلودگان خط پاکی گرفت.
دیوانه ما را چه غم از روز حساب است.
دلش بود ز آلودگی در شگفت
ز آلودگان خط پاکی گرفت.
وحید ( از آنندراج ).
دارد خط پاکی بکف از ساده دلیهادیوانه ما را چه غم از روز حساب است.
صائب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: