کلمه جو
صفحه اصلی

پیر افشانی

فرهنگ فارسی

کار جوانانه کردن در پیری

لغت نامه دهخدا

پیرافشانی. [اَ ] ( حامص مرکب ) کار جوانانه کردن در پیری. ( آنندراج ). کارهای جوانان در هنگام پیری کردن :
خزان آمد گریبانی به رندی چاک خواهم زد
بمن ده می که پیرافشانی چون تاک خواهم زد.
بابافغانی ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: