( مصدر ) بزیور آراستنزیب و زیور کردن : تو خود بکمال لفط آراسته ای پیرایه مکن عرق مزن عود مسوز. ( سعدی )
پیرایه کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیرایه کردن. [ را ی َ / ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بزیور آراستن. بزیب و زیور کردن. تحلی. ( دهار ) :
تو خود بکمال و لطف آراسته ای
پیرایه مکن عرق مزن عود مسوز.
تو خود بکمال و لطف آراسته ای
پیرایه مکن عرق مزن عود مسوز.
سعدی.
کلمات دیگر: