برابر پارسی : پرواییدن
حذر داشتن
برابر پارسی : پرواییدن
فرهنگ فارسی
محتاط بودن پرهیز کردن
لغت نامه دهخدا
حذر داشتن. [ ح َ ذَ ت َ ] ( مص مرکب ) برحذر بودن. محتاط بودن. پرهیز کردن :
ای خردپیشه حذر دار از جهان
گر بهوشی پند حجت کار بند.
ای خردمند از این عظیم نهنگ.
که پرزهراب دارد چنگ و منقار.
ای خردپیشه حذر دار از جهان
گر بهوشی پند حجت کار بند.
ناصرخسرو.
گرت هوش است و هنگ ، دار حذرای خردمند از این عظیم نهنگ.
ناصرخسرو.
حذر دار از عقاب آز ازیراکه پرزهراب دارد چنگ و منقار.
ناصرخسرو.
فرهنگ فارسی ساره
پرواییدن
کلمات دیگر: