گودال کندن
حفره زدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حفره زدن. [ ح ُ رَ / رِ زَ دَ] ( مص مرکب ) گودال کندن. راه بازنمودن :
موش تا انبار ما حفره زده است
وز فنش انبار ما ویران شده است.
موش تا انبار ما حفره زده است
وز فنش انبار ما ویران شده است.
مولوی.
کلمات دیگر: