دارند. تریاق
تریاقدار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تریاقدار. [ ت َ / ت ِرْ ] ( نف مرکب ) دارنده تریاق :
هم در او افعی گوزن آسا شده تریاقدار
هم گوزنانش چو افعی مهردار اندر قفا.
هم در او افعی گوزن آسا شده تریاقدار
هم گوزنانش چو افعی مهردار اندر قفا.
خاقانی.
و رجوع به تریاق الحیه شود.کلمات دیگر: